همچنین که زبان رسمی ایران پارسی است . زبانی بسیار مهم که از چند منظر قابل تامل است . یک این که زبان پارسی ، زبانی تاریخی و ریشه دار است که هزاران سال از هستی آن می گذرد . در دوره هایی از تاریخ پارسی زبان اول جهان بوده و زبان علم در دنیا شناخته می شده . زبان پارسی پیوندهای زیادی با زبان های مهم دیگر در جهان دارد . برای نمونه ارتباط و همپوشانی پارسی با زبان قرآنی بسیار جالب است و واژگان زیادی در قرآن هستند که از زبان پارسی آمده اند . کسانی که زبان مادری شان عربی ست به آسانی و در زمانی اندک می توانند پارسی را بیاموزند . کشور ما باید از این فرصت بیش تر استفاده کند و ساز و کاری را در نظر بگیرد تا پارسی هر چه بیش تر در منطقه های عرب نشین گسترش یابد . چرا که نه ! همان گونه که ما در ایران عربی می آموزیم به نسبت بیش تر پارسی هم می بایست در این مناطق گسترش پیدا کند . به گونه ای که عمده عزیزان عرب زبان در کنار عربی آشنایی کامل با پارسی هم داشته باشند . چرا که آموختن پارسی برایشان بسیار ساده است . بر عکس ما که یادگیری عربی برایمان دشوار است . هم چنین یادگیری پارسی به همین دلایل برای مردم هند و پاکستان آسان است . پارسی زبان شیرینی ست که در عین سادگی ساختاری پویا و توانمند دارد . پارسی زبانی از دسته زبان های هند و اروپایی می باشد . یا به طور درست تر از دسته زبان های آریایی . که نزدیکی ریشه ای فراوانی با زبان هایی چون آلمانی ، ایتالیایی ، انگلیسی ، اسپانیایی و ... دارد .  فعلا زبان رسمی سه کشور پارسی است . البته این سه کشور همگی جزو ایران بزرگ هستند و در واقع یک کشورند . جمهوری اسلامی ایران کوچک ، افغانستان و تاجیکستان . بخش عمده ای از مردم ازبکستان هم زبان مادری شان پارسی ست . و همین طور مردم بحرین ، قطر ، امارات ، کویت ، عمان و ... . امروزه هم ، پارسی یکی از ده زبان عمده و مهم جهان بشمار می آید . کشور ابر قدرت باید زبان ش هم ابر قدرت باشد . پارسی باید زبان اول جهان باشد . در واقع این هم یک هدفگذاری ست . البته پارسی از جهت های دیگر هم اهمیت های زیادی دارد . هیچ زبانی در جهان به اندازه پارسی شاعر و ادیب درجه یک ندارد . در بهترین حالت یک زبان در دنیا چهار پنج شاعر مطرح جهانی دارد . در حالی که این امر برای زبان پارسی بیش از ده تا پانزده شاعر و ادیب است . از دیدگاه عرفانی هم پارسی بسیار مهم است چون آثاری که در حوضه عرفان به پارسی نوشته شده اند در جهان بی همتا هستند . و اگر کسی بخواهد در عرفان به درجاتی برسد و مراحل سیر و سلوک را بپیماید به نظر من حتما باید پارسی بلد باشد و آثار بزرگان این زبان را خوانده باشد . بزرگانی که نام هایشان برای ما آشناست و نیازی نیست که در این جا شناسش ( معرفی ) شوند . عده ای بر این باورند که باید " پارسی سره " را گسترش دهیم . پارسی سره یعنی پارسی خالص . زبانی که هیچ واژه بیگانه ای در آن بکار نرود . به ویژه واژگان عربی . اما باید گفت که این عقیده متعصبانه است . البته به جرات می توان گفت که زبان پارسی آنقدر استوار هست و آنقدر واژگان پر مغز و خوش آهنگ دارد که بتواند بدون وام واژگان هم حضور داشته باشد . اما اگر این گونه متعصبانه رفتار کنیم به طور حتم غنای زبان پارسی کاهش می یابد . زبان انگلیسی و تمام زبان ها پر از وام واژگانند . استفاده از این واژگان غنای زبان را افزایش می دهند . و بکارگیری آن ها ایرادی ندارد . اما دو نکته را باید رعایت کرد . اول این که حجم این وام واژگان نباید از یک حدی تجاوز کند . در نهایت تا چهل در صد کلمه های زبان می توانند وام واژه باشند . یعنی شرایط باید به گونه ای باشد که بیش از نیمی از واژگان پارسی ، کلمه های اصیل و غیر بیگانه باشند . و دوم این که ما به ازای هر وام واژه باید دست کم یک لغت پارسی نژاده نیز داشته باشیم . آن گاه هر واژه در جای مناسب خود می تواند به کار رود . بدین گونه نه ساختار زبان دچار خدشه می شود و نه غنای آن دستخوش سستی می گردد . برای مثال در پارسی از واژه عربی " خصوصیت " استفاده می کنیم . واژه ای که به وقت خود کاربردش مجاز است و مشکلی هم برای زبان پارسی ایجاد نمی کند . اما در کنارش ما لغت نژاده " ویژگی " را داریم . این امر تنها مختص واژگان زبان عربی نیست . در مورد کلمه های فرنگی نیز ما نباید خشک برخورد کنیم . برای نمونه ما هم می گوییم " کامپیوتر " و هم " رایانه " . استفاده از واژه کامپیوتر در کنار رایانه عیبی ندارد و گستره و غنای زبان ما را توسعه می دهد . پارسی زمانی زبان اول جهان می شود که مردمانش تولید کننده اول جهان باشند . تولید کننده اول علم ، ادبیات ، فرهنگ و ... . آن زمان است که یک فرد خارجی برای این که فلان دانش و فناوری را بیاموزد باید پارسی بداند . چون بیش تر کتاب های مرجع آن علم به زبان پارسی نوشته شده .

نویسنده : محمد حباب