به همین خاطر اغلب استانداردها درباره موضوع های مادی و فیزیکی اند . برای نمونه شاخص درآمد را تعیین کرده ، سپس می گویند کسانی که کم تر از این مقدار درآمد داشته باشند زیر خط فقر هستند . اما استانداردی نداریم که میزان صداقت یک جامعه را بسنجد . می بایست در ایران بنیادهای توانمندی در زمینه ایجاد استاندارد تشکیل شوند . تا استانداردهای نوینی در زمینه هایی که پیشتر شاخص روشنی نداشته اند را ایجاد نمایند . برای مثال شاخص هایی برای سنجش اخلاق . این که در یک جامعه میزان راستگویی ، وفاداری ، شادی ، کسب حلال و ...  چقدر ست . با شاخص درآمد سرانه می توان وضع اقتصادی یک جامعه را محک زد . مثلا درآمد سرانه هر ایرانی 13.000 دلار ست که بسیار بیش تر از درآمد سرانه کشور بنگلادش می باشد . یا امید به زندگی 74 سال ست که بیانگر طول عمر کمابیش خوب مردم ایران ست . این شاخص مهم ست چون نشان می دهد وضع بهداشت ، خوراک ،ورزش ، شادی و ... به چه شکل ست . مصرف دارو در ایران بسیار بد و بی رویه ست . داروهای شیمیایی که فقط علایم مریضی را از بین می برند و بیماری را درمان نمی کنند و همچنین بیماری های جدیدی در فرد ایجاد می نمایند . این امر از رفتار ضد بشری پزشکان و شرکت های داروسازی ریشه گرفته . این مشکل سیاه در ایران باید حل شود . پزشکان در ایران نه تنها آن احترام گذشته را ندارند بلکه با بازی کردن با جان و سلامتی مردم برای کسب پول ، خود را در زمره ی قاچاقچیان مواد مخدر قرار داده اند . در مجموع باید ابتدا شاخص ها و استاندارد های توسعه واقعی را تبیین کنیم و سپس خود سرآمد آن باشیم . شاخص هایی که همه جانبه باشند نه مثل کشورهای غربی که فقط مسایل مادی و مالی را در نظر می گیرند . انسانی رشد یافته ست که نه تنها کسب و کار موفقی دارد بلکه صفت های انسان دارای کمال را هم داراست .

نویسنده : محمد حباب