که بیش تر دانش آموختگان دانشگاه های مطرح کشور هستند . نکته ای که وجود دارد این است که این مساله تلخ را نمی شود از چشم نظام سیاسی کشور دید . چون من بر این باورم اگر یک نفر ذره ای میهن دوستی یا یک " جو " غیرت داشته باشد دست به چنین کاری نمی زند . که فقط برای اندک منافع مالی و آسودگی شخصی به کشور خود پشت کند و پس از این همه هزینه و زحمتی که برایش صرف شده کشور را ترک کند . در شرایطی که به نیروهای متخصص و نخبه بسیار نیاز است . این مغزهای فراری از دید من خیانتکارند و به طور حتم در کشورهای بیگانه هم به آرامش نمی رسند . شاید اندکی رفاه مادی بهتری به دست آورند ولی به آرامش درونی نمیرسند و به احساس خوب نخواهند رسید . چون فکر این که به کشور خود پشت کرده اند همواره وجدان شان را آزار خواهد داد . نکته دیگر این که به هر حال باز هم در آن جا خارجی و کله سیاه آواره تلقی می شوند . اما مطلب مهم این است که ما باید شرایط اجتماعی و زندگی را طوری رقم بزنیم که دیگر جای هیچ گلایه ای برای این افراد نباشد . ما کار زیادی باید در این زمینه انجام دهیم . چرا که نه تنها نخبگان علمی ما نباید از کشور خارج شوند بلکه بستر باید به گونه ای باشد که نخبگان دیگر کشورها آرزو داشته باشند که به جمهوری اسلامی ایران بیایند و تمام آرزوها و رویاهای خود را در آمدن به این مرز و بوم ببینند . ایران باید به کانون نخبگان جهان از همه ملیت ها تبدیل شود . باید در کنار حفظ ارزش های خود شرایط را به گونه ای رقم بزنیم که نخبگان مختلف از کشورهای گوناگون بتوانند آزادانه در ایران زندگی و کار کنند و کشور ما از تخصص و دانش ایشان بهره برداری نماید . مهم نیست تعریف ما از آزادی چه باشد ؛ مهم این است که نخبگان جهان به ایران بیایند و در ایران " احساس " آزادی کنند . آن زمان است که ایران کانون نخبه پروری و نخبه مداری جهان خواهد شد . و برکاتش به کشور می رسد . برکاتی که با افزایش توان علمی و تکنولوژیکی حاصل از کار این مغزها به دست می آید . و بدین ترتیب می توان مزیت نسبی فناوری را در کشور ارتقا داد و تولیدات فناورانه داشت که ارزش افزوده بیش تری دارند و در نتیجه سلسله وار همه چیز بهبود میابد . ارزش تولید ناخالص داخلی بالا می رود و در نخستین گام اقتصاد ما شتابان به پیش خواهد رفت . ثروتی که از راه دانش به دست می آید نه تنها ارزش مادی و ریالی بیش تری دارد بلکه ارزش معنوی هم دارد . و انسان در درون خود احساس آرامش و سودمندی بیشتری دارد . ضمن این که ثروت در کنار خوبی های خود معایبی نیز دارد که البته ثروت همراه با دانش این معایب را خنثا می کند . می توان این گونه نتیجه گیری کرد که ایران می تواند اقتصاد اول جهان باشد اگر جمعیتش افزایش یابد . البته به فراخور ظرفیتش . دوم باید به ابرفناوری ها دست پیدا کند . ضمن این که یک سری مشکل های سلسله وار که مانند ترمز عمل می کنند نیز باید از میان برداشته شوند . البته این را هم اضافه کنیم که اگر همه این موارد را به خوبی رعایت کنیم زمان زیادی طول می کشد تا به این مهم دست یابیم . به نظر شما چند سال؟؟ 

 

نویسنده محمد حباب